01 بهمن 1400
#همراه_با_یدالله_شهیدم? دست شافع ? پسرم وقتی به دنیا اومد خیلی نحیف و ضعیف بود، همه میدونن اسمی که خداوند برای او در نظر گرفته بود باعث حیات دوباره ی یدالله شده بود! به همین دلیل هر زمان، هر جایی با خودم یدالله رو میبردم باید خیلی می پوشاندمش! اینقدر لب… بیشتر »
نظر دهید »
24 آبان 1400
گرد و غبار را دوست دارم چون مرا به سمت قاب عکس پسرم میکشاند تا روزی چند بار آن را تمیز کنم! عکس صورتش را نوازش کنم و او را ببوسم! با او حرف بزنم و روزم را با او شروع کنم! گرد و غبار را دوست دارم چون مرا به یاد گرد و خاکهای لباس پسرم میاندازد! غبار را… بیشتر »